دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

خلاصه، دانلود رایگان و ارسال پستی مجموعه برنامه های دکتر علی بابایی زاد psychoseries.ir
دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

خلاصه، دانلود رایگان و ارسال پستی مجموعه برنامه های دکتر علی بابایی زاد psychoseries.ir

برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد-93/12/11



فلسفه اول و اصلی تحلیل رفتار متقابل = من خوبم، تو خوبی؛ فلسفه دوم = همه می توانند فکر کنند؛ فلسفه سوم = پس سرنوشت در دست خودمان است.

اولین گام آزادی پذیرش محدودیت است و سپس فشار آوردن به دیواره های محدودکننده. اولین گام تغییر این است که فرد در سطح خودآگاه درک کند چه چیزی در او نامطلوب است و سپس پذیرش آن و بعد فشار آوردن برای تغییر. دیدن راههای مختلف وجودی خودم و تجربه آنها در سطح خودآگاه و سپس تعادل بین این دو و حرکت به سمت خودشکوفایی و بهبودی، چیزهایی هستند که خود شناسی را با ارزش میکنند

پیش چشمت داشتی شئ ای کبود     لاجرم دنیا کبودت می نمود   (مولانا)

مطلق گرایی، تعصب، تعمیم افراطی، ترس از شکست، رتبه بندی آدم ها و داشتن پیش فرض ها مانع برخورد با واقعیت می شوند. قدرت فکر کردن یعنی اینکه بتوانم با واقعیت اکنون و اینجای خودم، درونم، روابطم و دنیایی که در آن زندگی می کنم ارتباط مستقیم تری برقرار کنم. اجازه فکر کردن یعنی اعتماد به اندیشه خودمان (بدون تعصب و پیش فرض) تا بتوانیم روند تجزیه و تحلیل و فرآیند بدست آوردن اطلاعات را از راه سالم تجربه کنیم و به نتیجه گیری های درست برسیم که آن نتیجه گیری ها توسط آزمون واقعیت رخ داده است. منظور از پیش فرض این است که من نه به دنیای بیرونی، بلکه به ترس ها، خیالات، نتیجه گیری های خودم به دنیای بیرون، پیش فرض نشان می دهم؛ یعنی چیزی شبیه به پدیده انتقال و تعصب یعنی فرافکنی مسائلم روی دیگران.

مهار فکر نکن در فرد پیش فرض ایجاد می کند و بجای اینکه فکر کنیم از پیام های قدیمی استفاده می کنیم. فکر کردن برای والد حاصل از درون اندازی پدر و مادر و جانشین روانی است که هزاران پیام در مورد زندگی دارند؛ با کودک درونمان دنیا را با مغز هیجانی تجربه می کنیم و میلیون ها نتیجه گیری داریم. و بالغ است که باید دریابد که پیام های والد و نتیجه گیری های کودک برای پاسخ به اکنون و اینجا مناسب است یا خیر. اجازه فکر کردن یعنی تماس با واقعیت => آزمون واقعیت => تجربه های خالص => نیتجه گیری و تمیزگذاری => تشخیص

ما بعنوان کودک اولین باری که شروع به فکر کردن می کنیم بالغ رشدیافته فرد بزرگسال را نداریم. چون بالغ نتیجه عملکرد و رشد مغز است. کودک طبیعی درون ما کنجکاو است و میل به شناخت و کشف دارد و می خواهد راز هر چیز را بداند اما از طریق مغز هیجانی. اینکه محیط چقدر به سوالات کودک پاسخ مثبت دهد و به آن احترام بگذارد همان اجازه فکر کردن است. مشورت کردن، کتاب خواندن، گفتگوی سالم هنگامی که مشکل پیش می آید، احترام به سوالات کودک و پاسخ صحیح به آنها و اجازه سوال پرسیدن به کودک و داشتن دید بالغانه و منطقی و تحلیلی به زندگی، اجازه فکر کردن به کودک می بخشد.


دانلود فایل تصویری

دانلود فایل صوتی

برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد-93/11/27

مهار از نظر روانی سالم نباش

اگر می خواهیم خودشناسی کنیم و خودمان را تغییر دهیم، باید ببینیم ریشه مسائلی که داریم کجاست. با تولید مثل علاوه بر انتقال ژن، نگاه ما منتقل می شود. برای اینکه جامعه سالم داشته باشیم می بایست خودشناسی کنیم و به فرزند خود نگاه سالم منتقل کنیم.  خود آگاهی یعنی اینکه بدانیم کی هستیم و در چه محیطی زندگی می کنیم، خودناآگاهی یعنی اینکه از محیط دل می بریم و بیگانه اجتماعی می شویم. ظاهراً کم رو و گوشه گیر هستیم اما از اجتماع و خودمان بیگانه شده ایم و حتی دیگر نمی دانیم تصوراتمان واقعی بوده یا خیر. ما زود هنگام بدنیا می آییم و موجودی وابسته ایم، بنابراین بسیار حساس هستیم، پس آنچه که هستیم با توجه به چیزی که در محیط رخ می دهد، می تواند تعبیر شود.

سبب شناسی:

  • پیام هایی که باعث می شود کودک دچار مهار "از نظر روانی سالم نباش" شود:
  • مدام به کودک بگوییم: تو دیوانه ای، باز خل بازی درآوردی...
  • ترساندن کودک (مثال: به آقا دزده می گم ببردت)
  • پدر و مادر خرافاتی و بزرگ شدن در محیط وهم آلود (مثال: اینکه کودک از مادر خود بشنود که بخت فلانی بسته شده)
  • پدر و مادری که به داشته های فرزند خود احترام نمی گذارند (مثال: اسباب بازی که فرزند به آن وابسته است را به دیگری می دهند)
  • پدر و مادری که رفتاری تاب خورنده دارند (مثال: دائما بین امنیت و اضطراب و بین خوب و بد تاب می خورند.)
  • قول دادن و قول شکستن (مثال: به فرزند در ازای انجام کاری قول دوچرخه دهیم و به قول خود عمل نکنیم.)
  • تفسیر بزرگنمایی شده از خطای ساده کودک
  • تهدید شدن مرزهای کودک از نظر عاطفی، جسمی، روانی، هیجانی، جنسیتی و ارتباطی

 

علائم مهار از نظر روانی سالم نباش:

  • انحراف غیرمنطقی از روند زندگی (مثال: تصمیم گیری برای زندگی در جنگل)
  • رفتار غیرقابل پیش بینی؛ به این معنی که هیجانات ما از فکر ما سریعتر حرکت می کنند. (مثال: ناگهانی عصبانی شدن)
  • مدام به این فکر می کند که قرار است روزی دیوانه شود.
  • ترس از اینکه دیگران بخواهند از او انتقام بگیرند و به او آسیب بزنند.
  • از آسیب زدن به دیگران لذت می برد.
  • یک دفعه ار کنترل خارج می شود. (مثال: یک دفعه عاشق و متنفر می شود)
  • محیط های احساسی شدیداً او را دچار اضطراب می کند. (مثال: هنگام دعوای دو نفر در خیابان، همانند آنها عصبانی شده و به دعوا می پیوندد.)
  • از واقعیت ناآگاه است و آن را خوب درک نمی کند و از گفتگوهای منطقی دیگران ناخوش می شود.

برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد-93/11/20

از نظر روانی سالم نباش

هرچه میزان مهار از نظر روانی سالم نباش در ما بیشتر شود، میزان تماس ما با واقعیت کمتر و کمتر می شود و میزان روان پریشی و ناراحتی روانی بیشتر خواهد شد. این روند تا جایی پیش می رود که واقعیت خودمان را نمی شناسیم و دنیا را ترک می کنیم و در درون ذهنمان حقایق غلط را به صورت هزیان یا خطای شناختی با واقعیت خود، دیگران و دنیا اشتباه می گیریم. طیف عدم تعادل روان از حالت نرمال بودن به سمت شخصیت عصبی ((neurotic و بعد روان پریش (psychotic) پیش می رود. شخص در اوج روان پریشی ارتباط خود با واقعیت را تماماً از دست داده و در دنیای درون ذهنی خود زندگی می کند.
مجموعه ای از روابط پدر و مادر، محیطی که در آن بدنیا آمده ایم و روابط ما با محیط اطراف باعث می شود مهارهای مختلفی پیدا کنیم. ممکن است یک رفتار پدر و مادر به مهارهای مختلفی در فرزند ختم شود. (مثال: پدر و مارد ی که فرزند خود را تهدید می کنند و بشدت کتک می زنند باعث می شوند که دنیای بیرونی برای فرزند بسیار ترسناک شود، در نتیجه به دنیای درون فرو می رود و درون ذهنی به زندگی ادامه می دهد و نتیجتاً به مهار از نظر روانی سالم نباش ختم می شود و همچنین ممکن است به مهارهایی از قبیل وجود نداشته باش، مهم نباش و بچه نباش هم دچار شود.

سبب شناسی:

امن بودن یعنی اعتماد داشتن به رابطه، اعتماد داشتن از قابل پیش بینی بودن رابطه نشأت می گیرد و چنین رابطه ای دوست داشتنی است.  نا امنی باعث می شود از دنیای بیرونی دل ببریم و به دنیای درون فرو رویم و این شروع حالت های روان پریشی است.

·         پدر و مادری که رفتار قابل پیش بینی و پایه داری ندارند و پدر و مادرگری حمایت گرانه و با ثباتی ندارند، در فرزند خود این مهار را ایجاد می کنند.

·         اگر اطلاعاتی که به کودک داده می شود متناسب با سن او نباشد و کودک نتواند آن را هضم کند، آنقدر نسبت به آن هیجان زده می شود که این هیجانات ممکن است روند پاسخ به واقعیت را مختل کند و به سمت ویرانگری پیش رود.

·         اگر کودک مورد تنبیه های سنگین والدین قرار گیرد از یک سو به بچه نباش و از سوی دیگر به مهار از نظر روانی سالم نباش دچار می شود. این چنین تنبیه هایی در کودک میل به انتقام و خشم ایجاد می کند. (مثال: زیر آب سرد گرفتن کودک و شکنجه او)

 

دانلود فایل صوتی

امین و الناز



سلام خدمت همه دوستان و همراهان خوبم که همیشه ما رو با انرژی مثبتتون نوازش کردین


من و امین آقا به یاری خدا به عقد هم در اومدیم. از همتون یه خواسته کوچیک اما با ارزش دارم که دعامون کنین همیشه در کنار هم خوشبخت باشیم و بتونیم آرزوهامونو محقق کنیم




یه عالمه سپاس از همه شما

الناز           



برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد- 93/08/26

موضوع:شخصیت و برداشت ما از واقعیت: پیش نویس زندگی - قسمت شانزدهم 

    

غلبه به مهار بزرگ نباش:

نمی توان انتظار داشت فردی که دچار مهار بزرگ نباش است، مسئولیت بزرگ بپذیرد چون در پی پذیرفتن مسئولیت فرو خواهد ریخت. برای غلبه به این مهار، می بایست خود فرد برای تغییر اعلام آمادگی کند، هدف گذاری کند و برای رسیدن به هدف مسئولیت بپذیرد و ببیند که می تواند متناسب با سن خود عمل کند و فعالیت هایی را برای خود انتخاب کند و بطور مستقل تصمیم گیری کند و آنها را انجام دهد. (مثال: پسری که هیچ کاری جز پای کامپیوتر نشستن انجام نمی دهد و دلیل تراشی می کند تا خودش را در وضعیت کودک نابالغ رها شده از هرگونه مسئولیت نگه دارد.)

مهار بزرگ نباش ممکن است اعتراضی به نوع والد باشد و مهار وجود نداشته باش، مهار اصلی او باشد. به این معنا که عدم مسئولیت پذیری و سایر نشانه های مهار بزرگ نباش، تنها نشانه های ثانویه هستند. (مثال: فرد با مکانیزم والد گریزی و والد ستیزی با خود می گوید شما والدین بودین که باعث شدید من افسرده باشم پس من کاری نمی کنم تا بفهمید چقدر زجر کشیده ام، پس مسئولید که عذاب بکشید چون من رو در فضایی بوجود آوردید که جز اضطراب، درد، ناراحتی، خشم، ترس و بیچارگی چیزی نصیب من نشده است.)

در اکثر مواقع آن چیزی که به عنوان کمک به فرد انجام می شود، منطقی سازی موضوع است و این خودش ضربه بزرگی برای محکم کردن ساز و کارهای دفاعی فرد برای ماندن در وضعیت نامطلوب و حرکت نکردن است. (ساز و کار دفاعی یعنی از مکانیزم دفاعی ناخودآگاه خود استفاده کنم و دلیل اصلی را نبینم و با سرکوب، انکار، واکنش وارونه، توجیه و دلیل تراشی خودم را در وضعیت نامطلوب ولی امن و قابل پیش بینی نگه دارم.) برای غلبه به این مهار باید به سطح ناخودآگاه و لایه هیجانی موضوع و سطح کودک او رفت. باید نسبت به دوران کودکی بینش پیدا کرد و سپس برای حرکت به سمت تغییر باید بفهمد چه چیزی از نظر هیجانی مانع او برای رسیدن به موفقیت است.

فرد دچار مهار بزرگ نباش دوست دارد کس دیگری بجای او تصمیم بگیرد. دیکته کردن و تصمیم گرفتن بجای او خیانت به آن فرد است چون او را در جایگاه کودکی که نمی داند نگه می دارد و مهار بزرگ نباش را در او تقویت می کند. برای کمک به او باید مسئولیت پذیری در او را تقویت و اتکا را کم کرد.  

 

مهار موفق نباش:  Don't Succeed

    

 اینکه ما خود را موفق نمی بینیم با می بینیم بستگی دارد به اینکه با چه پدر و مادری بزرگ شده ایم؟ آیا همه کارهای ما از نظر آنها دارای ایراد است؟ مدام ناکامل هستیم و باعث سرشکستگی هستیم؟ این اجازه یا مهار زیر یک ماهگی به نوزاد داده می شود. کودک در ماه اولیه تفاوت خود را با دنیا می فهمد و در می یابد که من وجود دارم و از دنیا جدا هستم. در مرحله یک تا شش ماهگی ما با مادر موجودی واحد هستیم بنام مابودنی(usness). نوزاد با مادر هم زیستی بهنجار دارد و نیازهای خود را با گریه به مادر اعلام می کند و اگر مادر نیازهای او را بی واسطه، با مهر و آرامش و بدون اضطراب برآورده کند، اولین تجربه نوع انسان از من می توانم در سطح ناخودآگاه و هیجانی در ذهن نوزاد شکل می گیرد.