افتتاح شد!
دوستان و همراهان عزیز به اطلاع میرسانیم بزودی سایت جدیدی با شعار "من خوبم، تو خوبی..." با محتوای روانشناسی افتتاح شد.
هدف این سایت معرفی کتاب های برگزیده ، اطلاع رسانی اخبار، فراهم سازی امکان دانلود و خرید محصولات چندرسانهای در زمینه روانشناسی میباشد.
امید داریم در آینده نزدیک امکانات و خدمات جدیدی به شما دوستان ارائه دهیم.
الناز فورگی نژاد / امین همتی
برنامه اردیبهشت با حضور دکتر علی بابایی زاد
دوشنبه 22 تیر از شبکه چهار
ساعت 13:30 الی 14:30
دانلود فایل تصویری
دوشنبه 15 تیر 94
برنامه اردیبهشت / شبکه چهار
دکتر علی بابایی زاد
با استناد بر جدول پخش شبکه چهار، برنامه امروز پخش نخواهد شد.
انتشارات: ذهن آویز
قیمت روی جلد 11,000 تومان
گاهی افراد از مکانیسم های دفاعی نظیر سرکوب٬ انکار٬ فرافکنی مسئله خود به دیگران و یا واکنش وارونه و نقطه ی مقابل آنچه که هست را اجرا کردن استفاده می کنند برای ندیدن آنچه که مایل به آگاهی به آن نیست.
(پنجره ی جو- هری johari window)
رانه ی دیگران را راضی نگه دار(Please Others)
مهارها و رانه هایی که برای نادیده گرفتن اضطراب حاصل از مهارها ایجاد می کنیم مانع خود شکوفایی و تحقق ما می شوند. حضور در یک رانه سبب تقویت پیش نویس می شود.
رانه ها: نوازش های مشروطی است جهت تامین بقا
در مورد رانه ی"دیگران را راضی نگه دار" بقای فرد و یا کنترل اضطراب او مشروط به یک عامل بیرونی (تایید دیگران) است. اگر این تایید وجود نداشته باشد فرد بشدت در سطح بقا یا پایین تراز آن در وضعیت مضطرب قرارمیگیرد.
این رانه با رضایت دیگران از فردی اجتماعی که به دیگران مهر اصیل می رساند و آدم ها٬ طبیعت و دنیا را دوست می دارد، متفاوت است( متفاوت از مردم داری٬ انعطاف پذیری و قدرت تطابق و یا قدرت تدبیر و یا پذیرش نامشروط دیگران). رضایت در این رانه به معنای تعامل برنده- برنده نیست بلکه به معنای دقیقاً آنچه باش که او می خواهد است.
شکل گیری رانه ی"دیگران را راضی نگه دار"در درون کودکی که تحت رفتار والدین٬ مهار "نزدیک نباش" و یا "مهم نباش" و یا "وجود نداشته باش" را دارد و در صورت داشتن عملکردی 100% دلخواه پدر٬ مادر یا جانشین روانی آن ها مورد توجه قرار می گیرد (نوازشهایی وابسته به انجام او) و یا بواسطه ی مشاهده ی یادگیرانه از پدر و مادری که خود رانه ی"دیگران را راضی نگه دار" دارند کودک یاد میگیرد که تنها راه بقا این است!!
این فرد از نظر فکری وجود خود و بقای خود را وابسته به تایید دیگران می داند. از نظر هیجانی اگر رانه به نتیجه برسد فرد احساس خوب مشروط و همراه با نگرانی که آیا دفعه بعد هم تایید خواهم شد را پیدا می کند و در صورتی که به انجام نرسد اضطراب آن مهار بالا می زند و فرد عمیقاً دچار مسئله می شود. کسی که رانه ی"دیگران را راضی نگه دار" را دریافت کرده تا مهارهایش را با آن بپوشاند الگوی رفتاری انفعالی پیدا میکند. (الگوهای رفتاری ناسالم : انفعالی٬ پرخاشگر٬ انفعالی – پرخاشگر که هر 3 بازنده است. الگوی رفتاری سالم : قاطع)
تاثیر رانه روی بدن:
این افراد بدلیل بیش لبخندهایی که برای تایید دیگران برچهره دارند (متفاوت از خوشرویی )از گوشه ی چشم پیر می شوند٬ سری افتاده و از پایین به بالا نگاه می کنند. ستون فقراتی افتاده گویا همیشه باری بر دوش دارند. قدم برداشتن ها وحرکت ها قاطع نیست. زمانی که در مورد مشکلاتشان صحبت می کنند لبخند می زنند!
فردی که رانه ی"دیگران را راضی نگه دار" را دارد در روابط کلامی نامطمئن وغیر قاطع است.( نمیدونم٬ شاید ٬هرچی شما بخواین ٬ممکنه ٬تاببینم٬... )
هویت مستقلی ندارد و فردیت درون او شکل نگرفته است.
در روابط بین فردی این افراد گاهی توسط دیگران بواسطه رفتارهایشان مورد تشویق قرارمیگیرند. رابطه ای که در آن "نه" شنیده نشود و یکی ازطرفین مدام درحال انجام کاری باشد که طرف مقابل خواستار آن است رابطه ی سالمی برای تکیه دادن نیست. اگر فردی در رابطه ای هویت خود را از دست بدهد این امکان هست که برای بدست آوردن هویت خود رابطه را قطع کند که البته هر دوسوی طیف اشتباه است و گاهی دچار تکرار الگو می شود. این تکرار سبب از بین رفتن انرژی روانی فرد برای تحقق خود می شود و او در پله 2 یا 3 هرم مزلو باقی می ماند. این رابطه باید مورد دوباره سنجی و بهبود قرار بگیرد.
رانه ها اختصاصی نیستند. 12 مهار موجود باهر رانه ای که پوشانده شوند بصورت حس های مرموزی رفتار را شکل می دهند. افراد بطور میانگین 1-2-3 یا 4 مهار را دارند.
درمورد مهارها و رانه های روی آن ها، حل یک مهار یعنی حرکت بسوی بهبود. بعنوان مثال فرد تایید طلبی که از فردا به همه نه میگوید رشد روانی پیدا نکرده و فقط تغییر موقعیتی دارد از کودک سازگار و مهرطلب به کودک پرخاشگر و قیامگر.
.......................................................................................................................
(اضطراب : ترس ناشناخته٬ عامل تهدید کننده ای در سطح ناخودآگاه که آن را نمی شناشیم و بصورت حالتی از پریشانی بالا می آید. بعد از خودشناسی به آن استرس حاصل از مهار گفته می شود. استرس با عامل استرس زا همراه است .فرد می فهمد که چه فکری در درونش یا چه عاملی در بیرونش تهدید واقعی یا دروغین ایجاد می کند که فرد دچار ناخوشی شده است.)
با تشکر از خانم نازنین سادات ملکوتی بابت گردآوری این مطلب
موضوع : خروج از پیش نویس و رفتن به سمت شخصیت رشد یافته تر و تحقق خود
تحقق خود یا خود شکوفایی بمعنای آنچیزی است که در زندگی به آن میپردازیم تا از زندگی ما حاصل شود. اگر به آنچه که میخواهیم باشیم برسیم ٬ شدن ما برای آنچه که استعداد ماست خوشبختی به همراه می آورد درغیر اینصورت نرسیدن به تحقق خود ٬ افسردگی واضطراب را به همراه دارد که این دو شروع بیماری های روانی هستند. در هرم سلسله مراتبی آبراهام مزلو (Abraham Maslow) مراتب نیازهای انسانی برای حرکت به سوی خودشکوفایی مشخص شده است.
اصل 1 : یک نیاز ارضا نشده عامل ایجاد رفتار است. وجود نیاز در ما انگیزش بوجود می آورد٬ انگیزش فرد برای ارضا درون او هدف وهدف رفتار را ایجاد میکند که درپشت آن رفتار فکری است در سطح خودآگاه یا ناخودآگاه برای ارضای نیازومبتنی بر رضایتمندی. بعبارت دیگر اینکه ما کجای هرم قرار داریم مشخص میکند که چه رفتاری خواهیم داشت.
نیاز =====> انگیزش =====> هدف =====> رفتار
اصل 2 : نیازها اولویت دارند. با ارضای یک نیاز (حداقل درون ذهنی ) بسمت ارضای نیاز بعدی حرکت خواهیم کرد. بعبارت دیگربرای رفتن بسوی خودشکوفایی لازم است که پله های قبل را طی کرده باشیم. زمانی که نیازی در سطوح پایین تر ارضا نشده باشد نیازهای دیگر ناکام باقی می مانند.
اصل 3 : زمانی که در راه ارضای نیازی هستیم نیازهای دیگر را احساس نمی کنیم.
اصل 4 : نیاز ارضا نشده. این ارضا درون ذهنی است و ما را درگیر خود می کند.
ماندن در پله های پایین ترمانع فراروی یا خود شکوفایی است.
ارضا معنی ای درون ذهنی است نه فیزیکی و بیرونی بدین معنا که ارضا علامت بیرونی ندارد و در واقع این دغدغه ی ناکامی است که فرد را در یک پله نگه می دارد.
پله اول : ارضای نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی
همه ما نیازمند ارضای نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی خود هستیم. نیازهای زیستی در کف هرم به تعداد مردم زنده کره ی زمین در حال ارضا شدن هستند و هیچگاه ارضای آنها به اتمام نمی رسد.
" آدمی اول حریص نان بود زانک قوت و نان ستون جان بود "
بعضی افراد با ارضای پایه ی سالم این نیازها به پله بعد میروند در حالیکه بعضی از نظر ذهنی از اینها عبور نکرده و در همین پله باقی می مانند.
"عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا "
پله دوم : نیازبه امنیت سالم(امنیت شغلی ٬ مسکن ٬امنیت در ارتباط و ... )
نیاز به امنیت اگر به صورت ناسالم ارضا شود فرد را در همین پله نگه میدارد.
پله سوم : نیازبه تعلق و عشق
بعدازاینکه امنیت حاصل شد با آدمها وارد ارتباط میشویم ودرارتباط تجربه بودن و چگونگی بودن را خواهیم داشت.
پله چهارم : نیازبه عزت نفس و احترام به خود
درآیینه ارتباط، خود را پیدا می کنیم، به خود احترام میگذاریم وعزت نفس را تجربه می کنیم. به عبارت دیگر ازنفس خود وازمرزهای خود پاسداری می کنیم بمعنای احترام به خود، و با شناخت خود بعنوان یک فرد هویتی را تعریف میکنیم. وقتی عزت نفس و دوست داشتن خود را تجربه می کنیم، دیگری نیز در کنار ما میتواند دوست داشتن خود را تجربه کند. چون میتوانیم به او نوازش دهیم و مورد نوازش قراربگیریم .
پله پنجم : نیازبه دانستن ٬ درک کردن ٬ کشف کردن
پله ششم : نیازبه زیبایی شناسی
شناختن زیبایی هایی که در اطراف ما و درهر رویدادی وجود دارد.
پله هفتم : تحقق خود
"چنان باش که می نمایی یا چنان بنما که هستی"
فرد تحقق یافته تطابق دارد با خودش و خود را آن طورکه باید زندگی میکند به عبارت دیگر استعدادهایش را شروع میکند به زندگی کردن، شروع میکند به تبدیل شدن ونزدیک شدن دراین تبدیل به آنچه که می تواند باشد.کل وجودش را زندگی میکند.فرد فرارونده از آنچه که "از زندگی" میخواهد آگاهی دارد.تحقق خود تا لحظه مرگ به پایان نمی رسد.
درنتیجه خودشکوفایی فرد شخصیتی پیدا میکند با این ویژگی ها:
آگاهی دقیق تر از واقعیت
شخص فرارونده دنیارا آنطورکه میخواهد نمی بیند بلکه واقعیت را (خوشایند یا ناخوشایند) بعنوان حقیقت بیرونی درنظرمیگیرد و دریافت او از واقعیت به حقیقت نزدیکتراست.
پذیرش نامشروط خود ٬ دیگران ودنیا
شخص فرارونده یا درحال تحقق خود٬ خود دیگران ودنیا را می پذیرد درحال بهبود هست ولی درراه کنترل نیست.
پذیرش خود به معنای خود شیفتگی (Narcissism) نیست. فرد می پذیرد که درکنارتوانایی هایش ناتوانایی هایی نیز دارد(گورخر) و در صورت امکان برای تغییر و یا تقویت آن ها تلاش می کند. به یاد داشته باشید که اولین گام آزادی، پذیرش محدودیت است.
سادگی وطبیعی بودن
توجه به مسائل بیرون از خود
شخص فرارونده درمرزهای خود بافی نمی ماند بلکه به بیرون از خود ٬آدم ها٬ نیاز دیگران٬ محیط زیست وجهانی که در آن زندگی می کند بدون آن که در محیط بیرون ذوب شود توجه دارد. این توجه باعث بسط یافتگی فرد میشود که یکی از ویژگی های رشد است.
نیاز به خلوت
کنش مستقل وسبک فردی داشتن
اراده قوی
تداوم در تحسین تجارب زندگی
تجارب اوج (فرد از خود فراتر می رود و با موضوع مورد تجربه یکی می شود.)
تجربه اوج ایجاد کردنی نیست شدنی است نتیجه تعادل فرد با دنیاست.
رفتار برادرانه یا میل به حمایت از دیگران
با هر وسیله ای به هدفش نمیرسد (وسیله ی او برای رسیدن به هدف همان قدرانسان گراست که هدفش انسان گراست).
شوخ طبعی انسان گرایانه
خلاق
ابراز خود
سرزندگی
خودمختار
خودجوش
آگاه به خود ٬ دیگران و دنیا
با تشکر از خانم نازنین سادات ملکوتی بابت گردآوری این مطلب
گفتگوی روانشناسی
شبکه چهار
برنامه اردیبهشت
دوشنبه 94/2/7
ساعت 13:15 تا 14:15
دکتر علی بابایی زاد
موضوع: سوق دهنده ها یا رانه ها (Drivers) و ضد مهار (counter injunction)
ذهن ما لایه ای نازک بنام خودآگاه، لایه ای مواج بین خودآگاه و ناخودآگاه بنام تحت خودآگاه و قسمت عظیم و عمیقی بنام ناخودآگاه دارد
ما تحت تاثیر دو عامل روی پیش نویس قرار می گیریم:
1 – آنچه در ناخودآگاه وجود دارد در طی زمان حل نمی شود بلکه وزن پیدا می کند. مهارهایی که وزن پیدا می کنند و در ناخودآگاه معلق هستند، انگار که به این وزنه یک کش وصل کرده اند و هرچیزی که باعث شود این کش در برود، فرد در پیش نویس می افتد و حقارت حاصل از آن مهار را دوباره تجربه می کند. آنچه باعث می شود درون پیش نویس بیوفتیم محرک های محیطی یا درون ذهنی هستند که اصطلاحا کش می گوییم و اگر ای کش در برود توسط مهار کنترل می شویم
2- فرض کنید که در درونمان یک فشار سنج داریم که فشارهای جسمی، گفتگوهای درون روانی و مسائل محیطی را نشان می دهد و هرچه فشار بالاتر رود امکان اینکه در پیش نویس بیوفتیم بیشتر می شود. فردی که خودشناسی می کند بیشتر این فشار را تحمل می کند ودیرتر در پیش نویس میوفتد. اگر نمودار زیر را در نظر بگیریم، فردی که خودشناسی کرده عمق درگیری او با پیش نویس کمتر می شود و نوسان کمتری هم دارد.
رانه: فرض می کنیم که زندگی ما یک آمفی تئاتر بزرگ است. افراد زندگی ما تماشاچی های این تئاتر هستند. به تعداد این مهارهای ما درهایی برزگ به این آمفی تئاتر باز می شود که پشت این درها بعد از پله های عمیق حجره ای وجود دارد که اژدهایی در آن نشسته. اگر این درها باز شود اژدها بیرون می آید و بلعیدن ما کمک می کند و همه نگاه می کنند. فردی که دچار مهار است باید با تمام وجود این درها را نگه دارد تا باز نشود که البته هم انرژی از ما میگیرد و هم زمان ما را می بلعد. جنس این درها از رانه یا ضد مهار هست. در واقع پدر و مادر و جانشین روانی همان موقع که به فرزند خود مهار می دهند پادزهر آن را هم به او می دهند اما نه پادزهری سالم ولی این پادزهر در زمان بچگی باعث بقای ما می شود.
در دهه 1970 کشف شد که ما رفتارهایی مشابه از خود نشان می دهیم که همه این رفتارها حاصل 5 رانه هستند.
رانه ها خیلی قابل دیدن هستند و رفتاری کلیشه ای هستند. رانه ها نوازش شرطی هستند. هستی اگر.... میتونی باشی اگر.... که یا مستقیم گفته می شود یا ما در همزادپنداری، درون اندازی یا همانندسازی با پدر و مادرمان که خودشان هم این رانه ها را دارند، در ما هم شکل می گیرند.