دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

خلاصه، دانلود رایگان و ارسال پستی مجموعه برنامه های دکتر علی بابایی زاد psychoseries.ir
دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

دانلود رایگان برنامه های دکتر علی بابایی زاد

خلاصه، دانلود رایگان و ارسال پستی مجموعه برنامه های دکتر علی بابایی زاد psychoseries.ir

برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد-93/12/18

مهار یازدهم: فکر نکن
مروری اجمالی به حالت های من در نظریه ی تحلیل رفتار متقابل:
●تعریف والد:مجموعه ای از رفتار،افکار و احساساتی که ما از والدین خود درون اندازی کرده ایم و بعد همان را تکرار می کنیم.
●تعریف بالغ:به مجموعه ای از رفتار،افکار و احساساتی اشاره می کنیم که بهترین پاسخ به واقعیت اکنون و اینجاست.
●تعریف کودک: مجموعه ای از رفتار،افکار و احساساتی است که نتیجه ی بازنوازی تجربیات دوران کودکی که با مغز هیجانی با عنوان یک کودک منتها در اکنون و اینجا و تا آخر عمر است.
سه حالت من والد ،بالغ و کودک که در این تعاریف مختصر و بسیار کوچک در درون ما معنی می شوند همان وجوهی هستند که ما با آن رفتار می کنیم.
●تعریف اجازه فکر کردن:یعنی تماس همه جانبه و عمیق با واقعیت،خود ،دیگران ، محیط و دنیایی که درون آن هستیم ولی وقتی مهار ها می آیند ما تحت فشار دچار گیجی،ناتوانی و از کار افتادگی فکر می شویم.
●تعریف خودشناسی:یعنی فکر کردن و بزرگ شدن  - وقتی فکر نکن با بزرگ نباش توام می شود:حالتی پیدا می کنیم کودک مآب و به جای اینکه مسئله را حل کنیم هیجاناتمان را وارد قضیه می کنیم پس اینجاست که افرادی با مهار فکر نکن که گاهی توام می شود با بزرگ نباش ،آدمهایی هیجان محورند و وقتی در رابطه ،مسئله ای پیش می آید شروع می کند به فریاد کشیدن به جای اینکه ببیند مسئله چه بوده.
نمود مهار فکر نکن در فرد بزرگسال:به عنوان یک فرد بزرگسال وقتی ما مهار فکر نکن را داریم آن وقت روند تفکرمان تناقض آمیز است که بخشی از واقعیت را خیلی خوب می بینیم یک بخش را اصلا"نمی بینیم و نهایتا"نتیجه گیری هایمان غیر منطقی خواهد بود.کسی که مهار فکر نکن را دارد وقتی که تحت فشار است در نقش قربانی قرار می گیرد ،آن وقت منتظر می نشیند تا کسی بیاید به او راه حلی ارائه بدهد.(برای مثال:با فرزندش مشکل دارد به خواهرش می گوید بگو با او چه کنم و از آنجا که خواهرش جای او نیست راه حلی ارائه می کند مشکل بدتر می شود. )
ما وقتی مهار فکر نکن را به علاوه ی بزرگ نباش داریم همچون فردی قربانی ،کودک مآب،نابالغ،واداده و وابسته با محور کنترل بیرونی هستیم که دیگران باید به من بگویند چه کن،نکن،چه باش،نباش،چه فکری داشته باش،چه فکری نداشته باش، واین حقارت ممکن است به واسطه ی حضور چنین مهارهایی ممتد شود در کل من کودک مآب زندگی را به اتمام برسانم.
شکل معکوس مهار فکر نکن:بیش فکری(جریان آبشاری غیر همگون تفکرات) با مکانیزم دفاعی سرکوب،انکار،واکنش وارونه ما تبدیل می شویم به فردی که دچار اشتغال فکری،بیش فکری،حتی گاهی اوقات در وسواس فکری این را به طور معکوس می بینیم که مدام دارم فکر می کنم اما فکرم نظام ندارد. ●تعریف تفکر نظامند:یعنی من بدانم مسئله چیست، تعریف مسئله را کرده باشم، بدانم به چه راه حلی می خواهم برسم و در روند فکر کردن این راه حل و تبیین و دقت گذاری و روشمندی برایش ایجاد بکنم .
قرار داد برای مهار فکر نکن:هر وقت قرار است فکر کنم یا مسئله ای به وجود می آید مسئله را به عنوان یک جمله روی کاغذ یادداشت کنم(احساسات من مسئله نیست، نتیجه ی ثانوی مسئله است)
●تعریف ناراحتی:احساس ثانوی از یک مسئله است.
جمع بندی :فکر کردن چیزی ست که ما را متمایز می کند از بقیه ی موجودات، نوع انسان به واسطه ی تفکر والایش به خودشناسی، به رشد وتحقق می رسد .این مهار تا حدود زیادی وجود انسانی ما را شروع می کند به ویران کردن به همراه بزرگ نباش ،وجود نداشته باش ،مهم نباش و نهایتا"ما را تبدیل می کند به عروسکی کوکی.
مقدمه : مهار دوازدهم احساس نکن
ویرانگر است زیرا که یک سوم از وجود شخص مخدوش شده و وقتی از والد ،بالغ و کودک سخن به میان می آید می گوییم مجموعه ای از رفتار،افکار و احساسات پس زمانی که احساسات نیست دو سوم دگر قرار است کار کند پس چقدر اهمیت دارد که من احساساتم را بشناسم در واقع مغز ما نیاز به هیجان دارد و بخش های زیر قشری مغز ما با خاطرات و هیجانات کار می کند و ما نمی توانیم هیجانات را از مغزمان بگیریم زیرا که هیجان بقا را حاصل می کند .(ساده ترین ،این احساسات ترس است )
هرگز نمی توانیم بگوییم که احساس نداشتن یعنی رشد
●احساس کودک:بازنوازی تجربیات زمان کودکی بنیانی که با ما به دنیا می آید
●احساس بالغ:وقتی من چیزی می گویم و دیگری آن را درک می کند و با زبان بدن ،با حرکات و میمیک صورتش نشان می دهد.

●احساس والد:والد حمایتگر به دیگری مهر و نوازش می دهد و آیا این مهر احساس نیست.

با تشکر از خانم شهلا لوشگانی بابت گردآوری این مطلب

برنامه اردیبهشت-دکتر علی بابایی زاد-93/12/11



فلسفه اول و اصلی تحلیل رفتار متقابل = من خوبم، تو خوبی؛ فلسفه دوم = همه می توانند فکر کنند؛ فلسفه سوم = پس سرنوشت در دست خودمان است.

اولین گام آزادی پذیرش محدودیت است و سپس فشار آوردن به دیواره های محدودکننده. اولین گام تغییر این است که فرد در سطح خودآگاه درک کند چه چیزی در او نامطلوب است و سپس پذیرش آن و بعد فشار آوردن برای تغییر. دیدن راههای مختلف وجودی خودم و تجربه آنها در سطح خودآگاه و سپس تعادل بین این دو و حرکت به سمت خودشکوفایی و بهبودی، چیزهایی هستند که خود شناسی را با ارزش میکنند

پیش چشمت داشتی شئ ای کبود     لاجرم دنیا کبودت می نمود   (مولانا)

مطلق گرایی، تعصب، تعمیم افراطی، ترس از شکست، رتبه بندی آدم ها و داشتن پیش فرض ها مانع برخورد با واقعیت می شوند. قدرت فکر کردن یعنی اینکه بتوانم با واقعیت اکنون و اینجای خودم، درونم، روابطم و دنیایی که در آن زندگی می کنم ارتباط مستقیم تری برقرار کنم. اجازه فکر کردن یعنی اعتماد به اندیشه خودمان (بدون تعصب و پیش فرض) تا بتوانیم روند تجزیه و تحلیل و فرآیند بدست آوردن اطلاعات را از راه سالم تجربه کنیم و به نتیجه گیری های درست برسیم که آن نتیجه گیری ها توسط آزمون واقعیت رخ داده است. منظور از پیش فرض این است که من نه به دنیای بیرونی، بلکه به ترس ها، خیالات، نتیجه گیری های خودم به دنیای بیرون، پیش فرض نشان می دهم؛ یعنی چیزی شبیه به پدیده انتقال و تعصب یعنی فرافکنی مسائلم روی دیگران.

مهار فکر نکن در فرد پیش فرض ایجاد می کند و بجای اینکه فکر کنیم از پیام های قدیمی استفاده می کنیم. فکر کردن برای والد حاصل از درون اندازی پدر و مادر و جانشین روانی است که هزاران پیام در مورد زندگی دارند؛ با کودک درونمان دنیا را با مغز هیجانی تجربه می کنیم و میلیون ها نتیجه گیری داریم. و بالغ است که باید دریابد که پیام های والد و نتیجه گیری های کودک برای پاسخ به اکنون و اینجا مناسب است یا خیر. اجازه فکر کردن یعنی تماس با واقعیت => آزمون واقعیت => تجربه های خالص => نیتجه گیری و تمیزگذاری => تشخیص

ما بعنوان کودک اولین باری که شروع به فکر کردن می کنیم بالغ رشدیافته فرد بزرگسال را نداریم. چون بالغ نتیجه عملکرد و رشد مغز است. کودک طبیعی درون ما کنجکاو است و میل به شناخت و کشف دارد و می خواهد راز هر چیز را بداند اما از طریق مغز هیجانی. اینکه محیط چقدر به سوالات کودک پاسخ مثبت دهد و به آن احترام بگذارد همان اجازه فکر کردن است. مشورت کردن، کتاب خواندن، گفتگوی سالم هنگامی که مشکل پیش می آید، احترام به سوالات کودک و پاسخ صحیح به آنها و اجازه سوال پرسیدن به کودک و داشتن دید بالغانه و منطقی و تحلیلی به زندگی، اجازه فکر کردن به کودک می بخشد.


دانلود فایل تصویری

دانلود فایل صوتی