دلایل مقاومت در مسیر تغییر
درمسیر تغییرچندین نوع ترس٬ تنش و نگرانی در درون ما بوجود می آید که سبب مقاومت دربرابر تغییر هستند.
- احساس اصلی
یکی از دلایل مقاومت و کنار کشیدن در روند تغییر عدم علاقه ی ما برای نفوذ به سطح احساسی خود و شناخت احساس است. بهتر است احساس اصلی خود را بشناسیم و برای آن اسم بگذاریم. شناخت احساس در لحظه کمک می کند که با خود ارتباط برقرار کنیم.
- تفکر پشت احساس
تحلیل اینکه پشت این حس نامطلوب چه فکری است؛ آیا این فکر٬ فکری است منطقی یا غیر منطقی؟ فکری است مربوط به بالغ و اکنون و اینجا یا فکری است حاصل آلودگی بالغ به والد یا کودک و یا تفکرات پیش نویسی ما؟
پس از تحلیل تفکرات خود گام بعدی تصحیح فکر ناکارآمد است.
- واکنش دیگران
در شرایط قبل از تغییر٬ عکس العمل دیگران هر چند منفی قابل پیش بینی بوده است ولی در شرایط جدیدی که قصد ایجاد آن را داریم نگران واکنش های جدید اطرافیانمان هستیم به همین خاطر باید قدم به قدم جلو برویم و در عین حال در صورت مواجهه با عکس العملی که آن را پیش بینی نمی کردیم ازطرف مقابل درخواست وقت کرده تا پاسخ مناسبی از طریق بالغمان داشته باشیم. پاسخی عامل (proactive) نه واکنشی. همه ی ما ترجیح می دهیم که دیگران با بالغشان با مارفتار کنند ولی شاید طرف مقابل بدلیل رفتار نامناسب گذشته ما دچار رنجش یا خشم باشد و واکنش مناسبی ندهد درچنین شرایطی نباید دچار یاس و ناامیدی شویم .
- پیامدهای رفتار خود
وقتی کاری را انجام می دهیم هرچند ناسالم و بازی گونه از پیامدهای آن آگاهیم ولی با تغییر رفتار با دو نوع پیامد مواجه می شویم. اول پیامدی که خود رفتار فرد دارد و دوم پاسخی که دیگری به این رفتار می دهد که نمی توانیم آن را مدیریت کنیم. به یاد داشته باشید که در راه تغییر گام های طفل نو پا را داشته باشید. هیچ گاه ندوید. همیشه آرام آرام حرکت کنید تا پیامد قابل پیش بینی تر باشد و ترس از پیامد کم شود.
- تکرار تجربه ها
اگر ترس از تکرار تجارب داریم بررسی کنیم که چقدر رفتارمان متفاوت است. ارتباط پدیده ای پویاست بین دو موجود پویا. توجه داشته باشید که عامل 50 % از تجربه های گذشته خود ما هستیم. اگر در کارهایمان اشتباه می کنیم یا نتیجه ی دلخواهمان را کسب نمی کنیم نباید دیگران را مقصر بدانیم. روشمان را باید تصحیح کنیم. با تغییر رفتار خود می توانیم تجارب جدیدی داشته باشیم.
- بایدهای نابجا
بایدها و نبایدها زندگی را ویران می کنند. در راه تحلیل مقاومت باید و نبایدی وجود ندارد. سعی کنیم حقیقتی را که در حال رخ دادن است درک کنیم.
- ازدست دادن آرامش موجود
اگر آرامشی که ما ترس از دست دادن آن را داریم آرامشی سالم بود موجب برانگیختگی ما نمی شد. ترس از این که ما قادر به تغییر شرایط هستیم یا نه تنها با اقدام عملی ازبین می رود. با گام های طفل نوپا جلو می رویم. گاهی هم زمین خواهیم خورد. ولی برمی خیزیم و در مسیر تغییر به حرکت خود ادامه می دهیم.
نقطه ی مقابل مقاومت٬ طرح اقدام است. یعنی ایجاد روشی که طی آن به سمت چیزی حرکت کنیم که گمان می کنیم برای ما٬ دیگران و دنیایمان بهتر است و نتیجه ی آن رسیدن به مرحله ی استراحت و رضایت حلقه ی تغییر گشتالت است. مراحل ایجاد طرح اقدام آمادگی روانشناختی و تعیین هدفی واضح٬ روشن و دقیق است. در طرح اقدام باید ببینیم چه می خواهیم نه چه نمی خواهیم.(فرد برنده آگاه است که دقیقاً چه می خواهد. حال آن که بازنده یک عمر می داند که چه نمی خواهد.) سپس اولین مرحله را تعیین کنیم و تصمیم بگیریم چطور می خواهیم اولین مرحله را انجام دهیم و به چه مهارت هایی نیاز داریم و به دنبال کسب مهارت ها باشیم. در گام بعدی زمان اقدام را تعیین کنیم و فضای مناسب را برای آن ایجاد کنیم. پاداشی برای خود تعیین کنیم و سپس گام های بعدی هدف را مشخص کنیم.
با تشکر از خانم نازنین ملکوتی بابت خلاصه نویسی این هفته
گاهی افراد از مکانیسم های دفاعی نظیر سرکوب٬ انکار٬ فرافکنی مسئله خود به دیگران و یا واکنش وارونه و نقطه ی مقابل آنچه که هست را اجرا کردن استفاده می کنند برای ندیدن آنچه که مایل به آگاهی به آن نیست.
(پنجره ی جو- هری johari window)